عکس ماشین و جاده - مسترگراف

راننده ماشینی در دل شب راهش را گم كرد و بعد از مسافتی ناگهان ماشینش خاموش شد.
همان جا شروع  به شكایت از خدا كرد.
كه خدایا پس تو داری اون بالا چیكار میكنی؟ و.
در همین حال چون خسته بود، خوابش برد. وقتی صبح از خواب بیدار شد،
از شكایت شب گذشته ش خیلی شرمنده شد،
ماشینش دقیقا نزدیک یک پرتگاه خطرناک خاموش شده بود!
همه ما امکان به خطا رفتن را داریم . پس اگر جایی دیدیم که کارمان پیش نمیرود شکایت نکنیم . شاید اگر جلوتر برویم پرتگاه باشد.

داستان کوتاه طنز زن و غول چراغ چادو

داستان کوتاه طنز : ملانصرالدین و دیگ همسایه

داستان کوتاه حسنک چه شد؟

داستان مار و زنبور

داستان کوتاه گنجشک و آتش

داستان راننده کامیون (طنز)

آموزش درست کردن “دمنوش زرشک” پر از خاصیت

خاموش ,شكایت ,پرتگاه ,شد، ,ماشینش ,پس ,خاموش شده ,خطرناک خاموش ,پرتگاه خطرناک ,یک پرتگاه ,شده بود

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

blogfar fanoosykhial shogheprvazi مطالب اینترنتی جامع المزخرفات اینجا همه چی هست قناری خلاصه کتاب متون حقوقی 1 پیام نور مارتین هانت ادعیه و اذکار مجرب و مطالبی از اجنه سایت دریا موزیک , آهنگ های جدید